-

عبدالحسین نوایی آخرین یادگاری بود که از دست ما رهید و به ‌تاریخ پیوست



تاريخ انتشار:18/07/1397


خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)-محسن جعفری‌مذهب، تاریخ‌پژوه و عضو هیات علمی سازمان اسناد و کتابخانه ملی: سال 1367 در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد تهران پذیرفته شده بودم و دکتر نوایی استاد برخی دروس ما چون اسناد و کتیبه‌ها بود. تا آن‌زمان هرچند برخی از کتاب‌هایش را خوانده و خریده بودم، اما ایشان را ندیده بودم. دوره خوبی بود با استوانه‌های تاریخ و فرهنگ ایران: محمد محیط‌طباطبایی، محمداسماعیل رضوانی، اسماعیل دولتشاهی، عبدالحسین نوایی (که رفت) و استادانی دیگر (که خدا طول عمرشان دهد)  بیش از حضور در کلاس‌های درس، رفت و‌ آمدی با ایشان نداشتم. در درس اسناد و کتیبه‌ها، مقدمه شاهنامه ابومنصوری تصحیح مرحوم محمد قزوینی را در 20 مقاله باز و به عنوان نثر فاخر هزار ساله فارسی به رخ ما کشید و پرسید چه کسی می‌خواند؟ شاید کسی تمایل نشان نداد. من دستم را بالا بردم و متن را گرفته و خواندم و چه خواندن رسایی.  هرجا که می‌ماندم رج می‌زدم و دیگران نمی‌دانستند زیرا متن تنها در دست من بود. هرچند درس در آن دانشگاه برای من انجامی نیافت، اما بعید بود در صورت ادامه نیز از راهنمایی ایشان استفاده کنم، زیرا من تاریخ مغولان را برگزیده بودم و قرار بود استاد راهنمای من دیگری باشد و ایشان به پس از صفویه ارادت داشت که من نداشتم. شاید می‌توانست مشاور یا داور پایان‌نامه من باشد. بعد از آن فرصت‌های بیشتری پیش آمد اما نه به‌جدیت انجام همکاری علمی.  چند ماه پیش که طرح نشست یادگار هفتاد ساله را نوشتم، گمان نمی‌کردم با سپردن آن به‌دیگران موفق به انجامش نشوم. شهریور 1323 زمان انتشار نخستین شماره مجله یادگار بود و شهریور گذشته هفتادمین سال انتشار آن. عبدالحسین نوایی از جوان‌ترین نویسندگان آن و طبیعی بود که در آن مراسم انجام نشده (که البته قول انجامش را داده‌اند)، یادی فراوان از گردانندگان مجله یادگار بشود، که قطعاً دکتر نوایی از نخستین ایشان بود...  عبدالحسین نوایی می‌گوید: «روزنامه کاوه شاید نخستین نشریه جدی تاریخی بود که دقیقا صد سال پیش در برلین منتشر شد (البته با پول و امکانات و تجهیز علمی و آلمانی‌ها) و کسانی چون سیدحسن تقی‌زاده و محمد قزوینی و حسین کاظم‌زاده (ایرانشهر) و محمد علی جمالزاده و...، نخستین کارهای علمی تاریخی را براساس روش‌های علمی غربی به‌وجود آوردند. اگر کاوه با آغاز جنگ جهانی نخست، فرهیختگان سرخورده از مشروطیت را گرد خود آورد، یادگار نیز در پایان جنگ جهانی دوم، فرهیختگان سرخورده از دیکتاتوری را گرد خود آورد.»  شاید بخت با نوایی بود که در شماره اول مطلبی نداشت اما انشایی که در خرداد همان سال به عباس اقبال داده در شماره اول منتشر شد. در شماره اول (تنها نام محمد قزوینی و قاسم غنی (و همین نام عبدالحسین نوایی) آمده و گمان می‌رود بقیه مطالب کار عباس اقبال بوده باشد)، اما در شماره دوم برای نخستین بار نام عبدالحسین نوایی آمد و مقاله: «تحقیقات ادبی: گویندگان بعضی از شعرهای مشهور». که این شماره دوم در مهر 1323 منتشر شد، یعنی درست هفتاد سال پیش در همین ماه.  البته نوایی از محمد قزوینی و تقی‌زاده هم کم دلخور نبود و اظهار هم می‌کرد. اگر نوایی جوان‌ترین عضو یادگار بود که بخت نشست و برخاست با بزرگان فرهنگ کشور را داشت، ما نیز کمی بخت نشست و برخاست، با آخرین یادگاری را داشتیم.  جا دارد نام روزنامه کاوه و بزرگان آن را، و مجله یادگار را که یادگار بزرگان کاوه بود، و عبدالحسین نوایی را که یادگار یادگار و کاوه بود، پاس بداریم. امیدوارم در بهمن سال آینده به یاد شصتمین سالمرگ عباس اقبال و در اسفند سال آینده به یاد صدمین سال انتشار روزنامه‌ کاوه برنامه‌هایی داشته باشیم، و باز هم یادی از عبدالحسین نوایی شود. اما در عنوان این سخن «اولین و آخرین یادگاری». دکتر نوایی اولین کسی بود که به یادگار پیوست و آخرین یادگاری بود که از دست ما رهید و به تاریخ پیوست.

تعداد مشاهده:0