-


بلا جرمانيا

Bella jermania


پدیدآور (ها) : ناشر : شابک : 9786004055482

نوبت چاپ 1 -

تعداد صفحات :644

سال انتشار: 1399

قيمت :980000 ريال

قيمت انتشارات طاعتی :980000 ريال




کد کتاب:150752    محل کتاب:F35/2
موجود است

فرم درخواست کتاب : جهت خرید کتاب ابتدا بایستی فرم زیر را تکمیل نموده تا سبد خرید شما فعال شود


توجه: برای شروع خرید شماره موبایل خود را وارد نمایید

توضیحات درباره کتاب


«هر چه سريع‌تر براني، كنترلت كم‌تر مي‌شود. بنابراين فرمان را محكم مي‌چسبي و چشمانت را باز نگه مي‌داري، چون به زندگي وابسته‌اي، زندگي‌ات را ساخته‌اي، براي آن برنامه‌ها داري. تو اتفاقي اين‌جا نيستي، كاري براي انجام دادن داري، وظيفه‌اي داري، تقديري.»
بلاّ جرمانيا نخستين رماني‌ست كه از دانيل پشك با ترجمۀ حسين تهراني مترجم مطرح آثار ادبيات داستاني كه پيش‌تر رمان چشم شب و مردي به نام اوه را از او خوانده‌ايم، به زبان فارسي برگردانده شده است.
رمان در بارۀ گذشته بانوي جواني است كه بعد از سال‌ها پدربزرگ ناديده‌اش در زندگي او حضور پيدا مي‌كند. ديداري كه ناخواسته پاي او را به گذشته‌اي باز مي‌كند كه او تمايلي به مواجه با آن نداشته است. با اين حال اين ماجرا آن قدر جذاب است كه او را با خود مي‌كشاند و جزوي از زندگي اش مي‌شود.
بلاّ جرمانيا در بارۀ بازي زندگي و سرنوشتي است كه رشته‌اش در جايي ديگر قرار دارد و گويي چيزي قهرمان داستان را انتخاب كرده تا به آرزوهايش رنگ واقعيت ببخشد و قهرمان داستان تنها و تنها جزئي از يك بزرگ‌تر است:
«زندگي ما فقط به خودمان تعلق ندارد. ساكنان خانه‌اي كه آن را ’من‘ مي ناميم كساني هستند كه قبل از ما به دنيا آمدند. آثارشان در روحمان نقش بسته است.
سرگذشت آن‌ها ما را آن چيزي مي‌كند كه هستيم.»
بلاّ جرمانيا طي كوتاه زماني از انتشارش موفق شده به ركورد هشتادوپنج هفته پرفروش بودن برسد اما اين تمام موفقيت‌هاي اين رمان خواندني نيست و شبكۀ مطرح آلماني ZDF (شبكۀ دو آلمان) از روي اين اثر، يك سريال سه قسمتي ساخته است. اثري كه تقديم شده به تمام كساني كه كشورشان را ترك كردند و داستان‌هايشان را با خود بردند.

روايتي فوق‌‏العاده از سه نسل از يك خانوادۀ آلماني‌ـ ايتاليايي.
مونيخ، 2014: يوليا، طراح مُد، در آستانهٔ موفقيت ناگهان با مردي به نام وينسنت روبرو مي‌شود كه ادعا مي‌كند پدربزرگش است. اين رويايي زندگي او را از تعادل خارج مي‌كند.
ميلان، 1954: وينسنتِ جوان براي يك مأموريت كاري از مونيخ حركت مي‏كند و خودش را از طريق برِنر به ميلان مي‏رساند. آن‏جا مسحور ايتاليا مي‏شود و با جوليتا برخورد مي‏كند. عشق در نگاه اول. ولي قول دختر را به ديگري داده‌‏اند.
«دانيل شپِك ما را به سـفري طولاني به ايتاليـا و آلمـان مي‏برد. و آدم بعد از خواندن چند صفحه، ديگر نمي‏خواهد پياده شود.»
يان وايلر