كتاب حاضر، رماني فارسي است درباره سه نسل از يك خانواده كه هركدام راوي سرنوشت خود و ديگري‌اند و راوي ديگراني كه سرنوشتشان به‌نوعي با سرنوشت آن‌ها گره‌خورده است. نويسنده در اين رمان، از خلال روايت راويان، به گذشته دور تاريخي و فرهنگي، نقب زده است. گذشته‌اي همچنان حاضر در زندگي جمعي و فردي ما كه نحوه حضورش آن را به كابوسي شبيه مي‌كند؛ كابوسي كه از يك منظر، تعبيرش مي‌تواند كودتاي 28 مرداد باشد كه بستر بخشي از وقايع اين رمان است. اگر 28 مرداد را يكي از نقاط عطف تاريخ معاصر تلقي كنيم كه در آن نوعي عقب‌گرد به سمت ساخت‌هاي استبدادي كهن اتفاق افتاد و اميد به گسست از اين ساخت‌ها بر باد رفت، آن‌وقت مي‌توان نقطه‌اي را كه در اين رمان، يك واقعه سياسي با يك ساخت فكري كهن گره مي‌خورد را بفهميم.