«لوسي» دختر جواني است كه بعد از پيدا كردن پدرش ـ كه زنداني سياسي بوده ـ با هم به انگلستان مي‌روند و در آنجا با زنداني سياسي ديگري به نام «چارلز دارني» برخورد مي‌كنند. چارلز توسط وكيل مدافع خود «سيدني كارتن» آزاد مي‌شود. سيدني و چارلز هردو به لوسي علاقه‌مند مي‌شوند؛ اما چارلز با او ازدواج مي‌كند. چارلز بر اثر اتفاقاتي دوباره به زندان مي‌افتد. كارتن به دليل علاقه به لوسي، چارلز را آزاد كرده و خود در زندان مي‌ماند و به جاي او اعدام مي‌شود. لوسي، پدرش، چارلز و دخترشان هم شبانه از فرانسه خارج مي‌شوند. اين رمان از بسياري جهات با ديگر رمان‌هاي «چارلز ديكنز» متفاوت است، اين كه كوتاه‌تر است و از مبالغه‌هاي معروف ديكنز در آن خبري نيست به علاوه فضايي غم‌انگيز و تاريك دارد. تحول بزرگي كه تمام شخصيت‌هاي كتاب را دربرگرفته بازتاب دگرگوني زندگي شخصي ديكنز است.