رمان مذكور در محيط آفريقا جريان دارد . مورل مرد زيبا و غمگيني است كه مدتي در اردوگاه‌هاي كار اجباري آلمان‌ها سختي زيادي كشيده است او تنهاست بسيار تنها و اكنون در آفريقا به سر مي‌برد. هدف او حمايت از فيل‌هاست و دست به قيام مي‌زند و به يك ياغي مشهور در جهان تبديل مي‌شود. عده‌اي مي‌گويند او بي‌زار از انسان‎هاست، عده‌اي مي‌گويند او به دنبال استقلال افريقاست ..... اما مورل مي‌گويد براي من تنها نجات فيل‌ها مطرح مي‌باشد. در اين ميان افراد زيادي به او مي‌پيوندند انسان‌هاي بي‌كس و تنها، تبهكاران فراري ، طرفداران طبيعت، آنارشيست‌ها ....هر كس با ايده خاص خود به دور او جمع مي‌شود و ما از طريق اين جمع با جبهه‌گيري‌هاي مختلف اروپاييان و مسلمانان و اعراب و ..... در آفريقا آشنا مي‌شويم .

ريشه‌هاي آسمان به رومن گاري امكان مي‌دهد نمايشگاهي از شخصيت‌هاي بديع طرح‌ريزي كند كه مورل، قهرمان داستان، نمايانگر آن‌هاست و حول مضمون مدارا، تمثيل اومانيستي وسيعي بسازد با اين انديشه كه «انسان‌ها به قدر كافي بلندنظر هستند كه حضور فيل‌ها را بپذيرند».