داستان كوتاه «خط خوش شهر» به نقل از نويسنده‌اي بازگو مي‌شود كه اكنون به دام اعتياد افتاده است و همسر خود و فرزندانش او را ترك كرده و به فرانسه رفته‌اند. او پس از چندي تصميم مي‌گيرد با سرماية شخصي‌اش چند كتاب به چاپ برساند و آنها را در كنار خيابان به فروش برساند، اما در اين كار با شكست مواجه مي‌شود. سپس به نوشتن مصاحبة خودنوشت اكتفا مي‌كند. او همسران هنرمندان درگذشته را دروغگويان بزرگ تاريخ مي‌داند، به اين دليل كه آنان پس از مرگ همسرانشان تازه به اين نتيجه مي‌رسند كه زندگي‌شان مال خودشان است. اما اين نويسنده در طي بررسي‌هايش به همسر هنرمند متوفايي مي‌رسد كه پا به پاي همسرش در خلق آثارش به او كمك كرده است و در نهايت درمي‌يابد كه همسران هنرمندان متوفا دروغگويان بزرگ تاريخ نيستند، بلكه نويسندگان شكست‌خورده (خود نويسنده) از دروغ‌گويان بزرگ تاريخ هستند. داستان كوتاه «خط خوش شهر» يكي از 20 داستان كوتاه مجموعة حاضر است. عنوان برخي ديگر از داستان‌هاي كتاب بدين‌قرار است: مهندس؛ رو به قبله؛ پا به توپ؛ باغ گل؛ خوب شد آمديد؛ اسلحة غم‌زده؛ فيلم‌نامه؛ و خودتان اسم بگذاريد.